"دو روزی که شهر گوتنبرگ را به لرزه انداخت"
شهلا نوری

رژیم اسلامی بدنبال یک انزوای طولانی در خارج کشور اخيرا تلاش ميکند اينجا و آنجا حضور علنى پيدا کند. بدنبال جلسه تورنتو کانادا اخيرا در گوتنبرگ سوئد٬ زير پوشش مسئول آژانس معروف به "اسب سفید"، تلاش کرد به بهانه "ارائه خدمات کنسولی" روزهاى ١٧ و ١٨ مارس به شهر گوتنبرگ بیاید. ترديدى نيست که این اقدام در جهت زمینه چینی براى حضور علنی در خارج کشور در آستانه مضحکه "انتخابات" و برپا کردن صندوقهای "رای" و همچنین ارزیابی از توازن قوا و تست کردن اوضاع بود.

حزب ما روز ١۴ مارس اين خبر را طى اطلاعيه اعلام کرد و مخالفين جمهورى اسلامى را به آماده شدن براى جمع کردن بساط عوامل جمهورى اسلامى دعوت کرد. بلافاصله ما نمایندگان احزاب، سازمانها و فعالین اپوزیسیون در شهر گوتنبرگ در یک اقدام سریع و بموقع دست به سازماندهی تقابل با جمهوری اسلامی زديم و شرایطی را بوجود آورديم که اين دو روز٬ از طرف بسیاری از مردم آزادیخواه و برابری طلب شهر به 2 روزی که گوتنبرگ را به لرزه در آورد معروف شود.

روز ١۶ مارس تلاش کرديم که کمون گوتنبرگ را متقاعد کنيم که جهت جلوگیری از این اسکاندال اقدامى بکند. متوجه شديم که وزرات خارجه در جريان است٬ پليس در جريان است٬ سالن "خانه مردم" زير پوشش ديگرى اجاره شده٬ و اظهار ميشود که دولت سوئد چون روابط تجارى با ايران دارد نميتواند به اين امر کمک نکند. ما هم اعلام کرديم که اجازه نخواهیم داد رژیم صد هزار اعدام به هر بهانه اى بساط جاسوسى خود را در شهر گوتنبرگ پهن کند.

شروع تظاهرات
در سحرگاه روز ١٧ مارس ما فعالين کمونيست و تعدادی از مردم آزادیخواه شهر در محل حاضر شديم. باندروها و پلاکاردها سریعا بر در و دیوار خانه مردم باککا نصب شد و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی بر فضا حاکم بود.

ماموران رژیم اسلامى پس از ساعتی تأخیر و بنا به تشخیص پلیس با تاکسی به محل آورده شدند تا معترضین فرض را بر این بگیرند که آنها مراجعه کننده هستند. تشخیص سریع و اقدام ضربتی ما باعث شد که گارد مخصوص دست و پای خود را گم کنند و به این طرف و آن طرف بروند. طنین شعار مرگ بر جمهوری اسلامی در کل منطقه پیچیده شده بود و جنايتکاران از ترس خود را باخته بودند. مخالفين يقه آنها را گرفته بودند و عليه شان شعار ميدادند. نهايتا ماموران پليس و افراد محافظ شان آنها را با زور از چنگ ما بیرون کشیدندو به داخل سالن بردند. کم کم رسانه هاى سوئد به محل آمدند. همينطور گزارش اقدامات و پیام معترضین از رادیو های فارسی زبان مرتبا مخابره می شد.

جمهورى اسلامى به وزرات خارجه و مقامهاى سوئدى گفته بود که بيش از ٧٠٠ نفر مراجعه کننده خواهد داشت. اما کل مراجعه کنندگان بر اساس تخمين پليس کمتر از ۵٠ نفر بود که بيشتر آنها نيز مزدوران خودشان بودند. مزدورانی که در لباس مراجعه کننده در محل حضور داشتند تلاش می کردند که فضا را مغشوش کنند و دست به تحريک ميزدند. آنها حتی پس بیرون آمدن از ساختمان با استفاده از کلمات رکیک معترضین را مورد دشنام قرار دادند و نشان میدادند که در کدام طرف این جدال قرار گرفته اند. گاها این توهینها منجر به درگیری میشد. در یکی از موارد پلیس فردی را دستگیر کرد و قصد انتقال او را داشت. بلافاصله تعداد زیادی از معترضین جلوی ماشین پلیس بر زمین خوابیدند و سد معبر کردند تا اینکه پلیس مجبور شد دنده عقب ماشین را از محل دور کند. این کار پلیس یک اقدام تاکتیکی بود و خود پلیس به ما اطلاع داد که او به بزودی به جمع خواهد پیوست. تاثیر سخنرانیهاى پرشور و ممتد و شعارهاى ما معترضين و همينطور توضيحات ما٬ توانسته بود یک سمپاتی عمیق به حرکت ما حتى در بین پلیسها ایجاد کند.

این وضعیت تا حدود ساعت شش بعد از ظهر ادامه داشت. از ساعت چهار عصر معترضین کل ساختمان را در حلقه محاصره خود قرار داده بودنده هدف ما اينبود که پلیس نتواند این جنایتکاران و همراهان مزدورشان را به راحتی از محل خارج کند. اقدامات به موقع معترضین پلیس را هم گیج کرده بود. ٢ تاکسی آماده در محل درب اصلی ساختمان مدتها منتظر آنها بود اما جرات بيرون آمدن نداشتند. تاکسيها پس از مدتی به پشت ساختمان منتقل شدند. در آخر پلیس مجبور شد تا جنایتکاران و عوامل رژیم را از درب خروجی آشپزخانه ساختمان و در حلقه محافظت شديد شان از محل بیرون بیاورند. عکسهاى فرار مفتضحانه از درب آشپزخانه را در شماره قبل نشريه ديده ايد. این اقدام انقلابی عليه جمهورى اسلامى در شهر گوتنبرگ از بالاترین پوشش خبرى در منقطه غرب سوئد برخوردار گشت و تلویزیون سراسری سوئد همان شب و فردای آن روز خبر را پخش کرد. روزنامه ها هم خبر را بلافاصله در سایت خود و فردای آن روز در روزنامه ها منتشر کردند.

ما معترضین با یک روحیه مبارزاتی بالا محل را ترک کردیم تا به محل برگزاری چهارشنبه سوری برویم و با سخنگوی شورای شهر که قرار بود مراسم را افتتاح کند گقتگو کنیم تا خبراین اعتراض را در همانجا انعکاس دهد. متاسفانه دیر رسیدیم و این امکان را از دست دادیم. اما مسئول برگزاری مراسم خبر اعتراض ما را به در لابلای برنامه به گوش مردم رسانده بود. قرار ملاقات ما فردای آنروز (١٨ مارس) رأس ساعت٧ و ٣٠ دقیقه صبح تعیین شد.

روز ١٨ مارس از ساعت ٧ صبح در محل حاضر شدیم. کم کم معترضین به محل میرسیدند. تعداد بسیاری پلیس در محل حضور داشتند اما تلاش میکردند عواطف انسانی خود را نسبت به اعتراض ما نشان دهند و مدام توضیح میدادند که ایکاش این توپ را به زمین آنها پرتاب نمیکردند و آنها را مجبور نمی کردند که در ظرفیت محافظ از جمهورى اسلامی عمل کنند.

روز دوم اما معترضين با تخم مرغ و مرگ بر جمهورى اسلامى از ورود ماموران رژیم اسلامی استقبال کردند. پليس هم با هزار بدبختى مجددا آنها را از درب آشپزخانه پشت ساختمان وارد سالن کرد. بساطشان سوت و کور بود. کم کم همان اشخاصی که روز قبل مراجعه کرده بودند٬ مجددا پيدا شدند و پشت در محل صف بستند! ماموران رژیم با وجود در اختیار داشتن گارد ویژه جرات نمی کردند همه افرادی را که از مدتها قبلا رسما خبر کرده بودند، همزمان به داخل سالن ببرند. روز دوم فريادهاى معترضين با تکرار شعار مرگ بر جمهوری اسلامی ادامه داشت تا اینکه نزدیک ظهر دوستی با چند ساک بزرگ پیتزا، همه معترضین را به نهار مهمان کرد. رانندگان تاکسی شهر ما هر زمان که فرصت پیدا میکردند به جمع می پیوستند و با خود خوراکی می آورند تا تحمل سرما را برای ما آسانتر کنند.

همينطور لمپنهائى که در روز اول درگیری را ایجاد کرده بودند مجددا با فحاشی به جمعیت قصد ايجاد درگيرى را داشتند. اینبار پلیس آنها را دستگیر کرد و با خود با داخل ساختمان برد. سياست پرووکاسيون هم نگرفت و شکست خورد.

تلفنها مدام زنگ میخورد و فعالان اجتماعی بعد از اتمام کار روزانه خود به جمع می پیوستند. همه  منتظر بودند تا پلیس ماموران رژیم را از محل منتقل کند. ما با تقسیم کار در دسته های مختلف و مستقر شدن در سه نقطه متفاوت راهها را برای فراری دادن این جنایتکاران بستیم و جملگى منتظر خروج آنها شدیم. طولى نکشيد که گروه اول که پشت ساختمان مستقر بودند با گروه دوم که در سوی دیگر مستقر بودند به مجرد بيرون آمدن مزدوران رژيم با تخم مرغ به آنها حمله کردند. تخم مرغها همزمان به سمت مزدوران و ماشینهای پلیس پرتاب میشد. ديدنى بود که با چه افتضاحى پلیس سوئد مجبور شد این جنایتکاران را از دست کمونيستها و معترضين آزادیخواه دور کند.

پروژه امتحان کردن اوضاع در گوتنبرگ و حضور علنى سران رژيم با بهانه "ارائه خدمات کنسولى" به يک افتضاح سياسى براى رژيم اسلامى تبديل شد. معلوم شد گوتنبرگ و استکهلم سوئد جائى نيست که اينها علنى يا مخفى بيرون بيايند و آب از آب تکان نخورد. اين واقعه شاخکهاى نيروهاى مخالف جمهورى اسلامى را تيزتر کرد. عکس و تفصيلات حضرات سفارتى روى سايتها قرار گرفت و براى همه شناخته شده اند. برخى از همکارانشان ناچار شدن خود را نشان دهند. دولت سوئد و کمون گوتنبرگ به تناقض گوئى افتاد. همه جا خبر تظاهرات و مخالفت و عصبانيت ايرانيان از حضور مزدوران جنايتکار سفارت رژيم در گوتنبرگ بود. آنها خواستند براى مضحکه انتخابات دستگرمى کنند و ما هم نشان داديم حسابى آماده استقبال از آنها هستيم و مجددا آنها را به سوراخ هايشان برميگردانيم.

ادامه اعتراض
روز ١٩ مارس دراعتراض به سفر هيئت از تروريستها به شهر گوتنبرگ٬ ما نمايندگان جريانات سياسى و فعالين اپوزيسيون موضوع را در سطح نهادهاى سوئد دنبال کرديم. همينطور در راديوهاى شهر پيرامون اين ۴ روز تلاش و فعاليتهاى انجام شده با مردم سخن گفتيم. دراين چند روز گزارشات متعدد و اطلاعيه ها و گزارش تصويرى لحظه به لحظه منتشر شده است. گزارش کار جمعى نمايندگان جريانات برگزار کننده اين اعتراض بزودی در اختیار عموم قرار خواهد گرفت. همینجا باید از بخشی از رادیوهای محلی شهر و رادیو سراسری که در میان جمع معترضین حضور پیدا کردند و خطهای رادیوهای خود را جهت ارسال خبر و مصاحبه باز گذاشتند تشکر کنم.

در پايان بايد گفت که با تلاش جمعى و عکس العمل بموقع و يک مبارزه فشرده و جانانه٬ طرح رژيم را با شکست مواجه کرديم و نمايندگانش را با خفت از شهر بيرون کرديم. *